شهدای دارالولایه سیستان زابل
شهدای زابل
| ||||
|
متن پیامک اینگونه بود ...شهیدی که تیر حنجره اش را شکافته بود اما زمزمه سوره الرحمن برلبانش تا لحظه شهادت جاری بود ...او شهید محمد رضا دشتی بود ، شهیدی که در اسارت جام شهادت را نوشید و مشتاقانه به صف یاران شهید و برادرش محمد تقی شتافت. ادامه مطلب [ پنج شنبه 12 تير 1393
] [ 16:16 ] [ زریافتی ] شهید علی کیخا ادامه مطلب [ پنج شنبه 12 تير 1393
] [ 16:8 ] [ زریافتی ] بسم رب الشهداء و الصدیقین شهید حاج مراد ساری به سال ۱۳۴۵ در زابل دیده به جهان گشود. او در خانواده ای مذهبی پرورش یافت و تحت تربیت والدینش دارای اخلاقی خوش و رفتاری اسلامی رشد کرد . ادامه مطلب [ سه شنبه 3 تير 1393
] [ 6:2 ] [ زریافتی ] پدر وبرادرم را آغشته به خون در زیر دست و پای شهیدان دیدم
علیرضای ۱۰ ساله تنها کودک شهید حادثه انفجار تروریستی زاهدان نبود، او تنها یکی از دهها نمازگزار بزرگ و کوچکی است که به آیین سالگرد شهادت حضرت فاطمه (س) به همراه پدرش ابراهیم آمده بودند تا این بار نمازشان را در محراب خانه خدا ادا کنند اما… ادامه مطلب [ جمعه 15 فروردين 1393
] [ 10:4 ] [ زریافتی ]
بسم الله الرحمن الرحیم زندگینامه مختصری از شهید اسماعیل گنجعلی شهید اسماعیل گنجعلی فرزند محمد علی در سال۱۳۲۵در سیستان شهرستان زابل روستای بنجار دیده به جهان گشود دارای دو خواهر به و یک برادر به نام عبدالعلی بود پدرش محمد علی گنجعلی رییس ثبت اسناد شهرستان زابل بود.
ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 آذر 1392
] [ 14:16 ] [ زریافتی ] عکسی که پس از ۳۱ سال شناسایی شدپس از انتشار 18 عکس قدیمی از رزمندگان نوجوان و جوان جنگ ایران و عراق که سعید صادقی در فاصله سالهای 1359 تا 1367 گرفته است، در یکی از آنها چهره، یعنی شهید عباس دهباشی شناسایی شد. برچسبها: عکسی که پس از ۳۱ سال شناسایی شد ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 آذر 1392
] [ 14:8 ] [ زریافتی ] [ جمعه 1 آذر 1392
] [ 18:58 ] [ زریافتی ] پیکر پاک شهید موسی نوری دادستان شهرستان زابل و راننده وی مهدی مرعی با حضور اقشار مختلف مردم سیستان تشییع شد. ادامه مطلب [ پنج شنبه 16 آبان 1392
] [ 14:7 ] [ زریافتی ] شهید رضا زمانی رضا زمانی در سال 1343 در خانواده ای کارگر در روستای ندام از بخش شهرکی و ناروئی شهرستان زابل متولد گردید. چند سال بعد همراه خانواده به زاهدان رفت و تا سال دوم متوسطه ادامه تحصیل داد. پس از تأسیس جهادسازندگی در این نهاد شروع به فعالیت نمود و مدت چهار سال در شهرستان های زاهدان، میرجاوه و نصرت آباد خدمت کرد. در سال 1363 جهت گذراندن خدمت سربازی وارد سپاه گردید. پس از گذراندن آموزش های لازم و اشتغال در واحدهای آموزش نظامی و بسیج کارگری و کارمندی، به سپاه میرجاوه منتقل شد . سرانجام در سال 1365 در تنگه ی شورک به اتفاق هشت تن از همرزمانش در درگیری با سوداگران مرگ در سن 22 سالگی به درجه ی رفیع شهادت نایل گشت. کتاب کبوتران بهشتی جلد2، صفحه:89 [ پنج شنبه 16 خرداد 1392
] [ 10:15 ] [ زریافتی ]
[ جمعه 27 ارديبهشت 1392
] [ 16:50 ] [ زریافتی ]
|
او به پیشانی خود اشاره کرد وگفت:تیر به پیشانی من خواهد خورد. |
گفت وگو با سردار سرتيپ پاسدار « قاسم سليماني » ; در مورد سردار شهيد حاج قاسم ميرحسيني قائم مقام لشكر 41 ثارالله (ع ) سردار شهيد « حاج قاسم ميرحسيني » كه بعنوان قائم مقام در لشكر 41 ثارالله مدتها باهم همرزم بوده اید از محضرتان درخواست مي كنيم قالبي از شخصيت شهيد ميرحسيني را بيان بفرمايند. |
حسینعلی آهنگر در سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی در روستای سه کوهه از توابع شهرستان زابل دیده به جهان گشود چندی بعد به دلیل خشکسالی به مازندران نقل مکان کردند و پس از گذشت شش سال به زادگاهش بازگشت. هفت ساله بود که قدم در راه کسب علم و دانش نهاد و در کنار تحصیل در کارهای کشاورزی نیز با پدر و مادرش همکاری مینمود دوران تحصیل در مقطع ابتدایی وی همزمان با آغاز مبارزات حقطلبانه امت اسلامی علیه حکومت ستمشاهی بود و آهنگر با وجود سن و سال کمش دوشادوش دیگر مردم غیور کشور خشم و انزجار خویش را نسبت به رژیم منحوس پهلوی اعلام نمود او مشغول به تحصیل در سال اول هنرستان در رشته فلزات بود که جنگ تحمیلی او را به سوی خود کشاند و پس از حضور در میادین نبرد حق علیه باطل در عملیات کربلای ۱ شرکت نمود، از آنجا که شور و عشق حضور در جبهه در دل او شعلهور بود برای دومین بار در تاریخ ۳/۸/۱۳۶۵ به جبهه اعزام شد و در عملیات کربلای ۵ نیز شرکت نمود تا اینکه در روز هفدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۵ در مرحله سوم عملیات در خاک شلمچه، پس از رزمی جانانه بر خاک افتاد.
در همین لحظه کبوتران سپیدبال به زمین آمدند و در اطراف پیکرش حلقه زدند. چند لحظه بعد این دلاور اسلام در سن ۱۹ سالگی برای همیشه چشمانش را بست و بال در بال کبوتران به آسمان پر کشید، اما کالبد خاکیاش به مدت ده سال در خاک شلمچه مفقود ماند تا اینکه سال ۱۳۷۵ به همت برادران گروه تفحص کشف و به زاهدان منتقل گردید.
در سال ۱۳۳۹ در استان سیستان و بلوچستان و در خانوادهای متدین و مذهبی کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که او را احمد نامیدند. وی دوران کودکی را در این شهر و در جمع صمیمی خانواده سپری نمود و در سن ۷ سالگی پا به عرصه علم و دانش نهاد دوران دبیرستان او همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی بود و او نیز از همان دوره مبارزات سیاسی خود را آغاز نمود.
پخش اعلامیههای امام (ره) و شرکت در راهپیماییها از جمله اقدامات او در طول سالهای مبارزه با رژیم منحوس پهلوی بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت سربازی رفت و پس از آن به استخدام آموزش وپرورش درآمد. اما روح آسمانی او تاب ماندن در شهر را نداشت و از طریق بسیج به جبهههای نبرد اعزام گردید و به جمع فدائیان جان بر کف ایران اسلامی پیوست و دیری نپائید که به آرزوی دیرینه خود رسید و در مورخه ۱۳۶۵/۹/۲۶ در جبهه غرب کشور از پهنه کره خاکی پر کشید و به اوج رفت و تنها کالبد خاکیاش بر روی زمین باقی ماند
مادرم مگر نه اینکه ما امانت خدا در زند تو بودیم پس چگونه ناراحت می شوی اگریک روز خدای بزرگ اراده کند امانتش را از شما پس بگیرد. مادرم مگر دنیای فانی را سرای جاوید پنداشتی که برای رفتن مان از آن نارحت می شوی؟ مادرم، مادر خوبم مگر زندگی در مکتب ما عقیده و جهاد نیست؟ مادرم به قول مولایمان علی (ع) دنیا همچون مار خوش خط و خالی است که به ظاهر زیبا و ولطیف به نظر می آید ولی در درون خود زهری کشنده دارد باز هم به فرموده همان بزرگوار مرگ شتری است که پیش پای همه می خوابد چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد بارخدایا خودت مارا هدایت گردان و آنی و لحظه ای به حال خود وامگذار تا دچار ذلالت و گمراهی نگردیم.
بار پروردگارا مرا به راه رستگاران و صالحان هدایت گردان نه راه گمراهان و مغضوبین که همانا تو بهترین هدایت کنندگانی.
مادرم در پایان برایتان صبر و استقامت و وسع همت همت آرزومندم. مادرعزیزم امیدوارم تحمل همه گونه مصیبت و ناگواری را در راه خدا داشته باشی.
خلاصه ای از نامه شهید در 5/3/1361
خدایا به ما توفیق هماهنگی و همکاری و جابنازی در راه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی عطا کن
تاریخ تولد :۱۳۳۶
تاریخ شهادت : /۲/۱۳۶۱
محل تولد :سیستانوبلوچستان /زابل /سه کوهه
طول مدت حیات :۲۵
غلامحسین خدری به سال ۱۳۳۶ در روستای سه کوهه شهرستان زابل متولد شد. پس از اتمام دوران ابتدایی با اجبار سردار ابراهیم خان به تهران برده شد.
پس از تحمل سختیهای فراوان در خانهی آن ستمگر در سال ۱۳۴۹ در کارخانه جهان چیت کرج مشغول به کار گردید. و در تظاهرات کارگری سال ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر و با اعتصاب کارگران آزاد گشت. با وجود کمبود امکانات در سایه پشتکار فراوانش، پس از اخذ دیپلم و شرکت در آزمون ورودی دانشگاهها، به آموزشکده فنی قزوین راه یافت.
با اوجگیری تظاهرات مردمی در شکلدهی و هدایت راهپیماییهای شهرک صنعتی قزوین و کارخانجات فرنخ نقشی محوری ایفا کرد. او پس از پیروزی انقلاب، با شهید چمران در منطقه کردستان همکاری داشت. خوشرویی، تواضع یتیم نوازی، انفاق، گفتار دلنشین و عشق و محبت به اهلبیت عصمت و طهارت از اوصاف آن شهید بزرگوار است که خاطرات فراوانی را در ذهن اعضای خانواده و همرزمان به جای گذارده است.
این عاشق لقای حضرت دوست سرانجام در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در عملیات بیتالمقدس جان خویش را در طبق اخلاص نهاد و در سن ۲۵ سالگی به حضور خدای شهیدان تقدیم داشت.
نام و نام خانوادگی: محمود پهلوان
در سال ۶۶ قبل از شروع عملیات به اتفاق عمو و پسر عمویشان عازم مناطق جنگی می شوند که در اثنای عملیات پسر عمویشان (شهید عزت الله کیخا) در منطقه ماهوت مفقود الاثر می شوند. قبل از این حادثه نیز برادر شهید عزت الله (شهید اکبر کیخا) در عملیات بیت المقدس به شهادت می رسند که خبر این شهادت توسط همرزم ایشان «شهید سید حسین حسینی» به پدر شهید داده می شود.